PAT & MAT

خاطره های جالب و خنده داری که برا PAT & MAT وجود داره

PAT & MAT

خاطره های جالب و خنده داری که برا PAT & MAT وجود داره

نمایشگاه الکامپ

 

ترم سوم بود و ما هنوز درسای اختصاصی خاصی پاس  

نکرده بودیم. توی سالن داشتیم قدم می زدیم که دیدیم  

امور فرهنگی اطلاعیه زده که می بره الکامپ. ما هم که  

کلا همه جوره پایه ایم .به مت گفتم و رفتیم اسممونو  

نوشتیم. اطلاعاتمون هم که در حد صفر (شایدم منفی) بود. 

(نه اینکه الان اطلاعاتمون فوران می کنه!!!!!!!)

دستگاه ها و وسایل عجیب غریبی می دیدیم و فقط تعجب  

می کردیم.از هیچ کدومم سر در نمی اوردیم تصاویر جدید زیباسازی وبلاگ , سایت پیچک » بخش تصاویر زیباسازی » سری پنجم www.pichak.net کلیک کنیدآخه ما تا  

اون موقع،هاب یا سوئیچ یا حتی یه روتر هم ندیده بودیم. 

فقط از تنها  چیزی که خوشمون اومده بود صفحه های  

لمسی بود.  

بعد از این که غرفه هارو گشتیم راه افتادیم به سمت  

اتوبوس ها.تو راه دست فروشای زیادی بساطشونو پهن  

کرده بودند که مت یه رنده ی چند کاره خرید. این نشون  

می ده که نمایشگاه رفتن ما چقدر به اضافه شدن  

معلوماتمون کمک کرد. دیشب مت بهم زنگید و این خاطررو  

یادآوری کرد و کلی با هم خندیدم بعد گفت : تازه پت اولین  

بار که با رنده یه خیار رو مدل دادم رنده شکست .مامانشم  

تعجب کرده بود که از اون همه فناوری چرا مت رنده گرفته  

اونم بدون کیفیت

سلام و احوال پرسی با عابر

 

ترم پیش(ترم هفتم)با مت داشتیم پیاده می رفتیمتصاویر جدید زیباسازی وبلاگ , سایت پیچک » بخش تصاویر زیباسازی » سری پنجم www.pichak.net کلیک کنید تصاویر جدید زیباسازی وبلاگ , سایت پیچک » بخش تصاویر زیباسازی » سری پنجم www.pichak.net کلیک کنید 

دانشگاه که مت گفت:"پت فکر کن با اینایی که دارن   

رد می شن سلام و احوال پرسی گرمی کنی و ...  

فکر کن یارو هنگ می کنه...خیلی خنده داره.

منم فورا از این حرف مت یه بل گرفتم و گفتم:" اگه تونستی  

با یکی از این عابرا سلام علیک گرم کنی و بعد بگی  

ببخشید اشتباه گرفتم؟".مت هم قبول کرد. اولین دختری که  

اومد مت روش نشد .منم زدم زیر خنده .

مت گفت:" اگه میتونی خودت این کارو کن. این بار من  

قبول کردم.یه خانمی با بچش داشت راه می رفت که  

یه دفعه ایستاد و شروع به بستن بند کفش بچش کرد. 

من رفتم جلو و گفتم: سلااااااام چطورییییی؟خوبییییی؟  

زنه سرشو بالا گرفت و با تعجب هر چه تمام تر به من نگاه  

کرد .من که دیدم از مخ زنه داره دود  بالا میاد زود گفتم:  

ای وااای ببخشید شرمنده اشتباه گرفتم .زنه هم لبخند  

زد و بی خبر از همه جا گفت:نه خانم خاهش می کنم  

پیش میاد .یه کم که گذشتیم ، زدیم زیر خنده.تصاویر جدید زیباسازی وبلاگ , سایت پیچک » بخش تصاویر زیباسازی » سری پنجم www.pichak.net کلیک کنید

هر کی رد می شد با تعجب به ما نگاه می کرد  

ولی ما همچنان می خندیدیم.تصاویر جدید زیباسازی وبلاگ , سایت پیچک » بخش تصاویر زیباسازی » سری پنجم www.pichak.net کلیک کنید

راستی الان که دارم این پستو می نویسم دستمو باند  

بستم آخه امروز انگشتمو بریدم جالب این که میام شیفت  

و با یکی از کاراکترا بگیرم خیلی خنده دار و سخت میشه.

کمک به گدا

 

ترم پنجم بود . از کلاس اومدیم بیرون و رفتیم میدان  

مخابرات. تا مدرس راهی نبود اما با مت تصمیم گرفتیم

سوار تاکسی شیم یه گدایی اون ورا بود که کمک  

می خاست من کیفمو گشتم ولی پول خورد پیدا نکردم  

سوار ماشین که شدیم،کیفمو باز کردم دیدم که یه  

دویستی داشتم و به مت گفتم کاش این رو میدادم  

مت به شوخی گفت: " 200 توممممممن؟ ۲۵تومن بده "  

تو همین هنگام نزدیک بود با یه سواری تصادف کنیم. 

راننده زد رو ترمز و همه پرت شدیم جلو. تو اون لحظه  

مت بلند بلند می گفت:"یا حضرت عباستصاویر جدید زیباسازی وبلاگ , سایت پیچک » بخش تصاویر زیباسازی » سری پنجم www.pichak.net کلیک کنید 

همون 200تومن همون 200 تومن". هر کی تو تاکسی  

 بود زد زیر خنده. تصاویر جدید زیباسازی وبلاگ , سایت پیچک » بخش تصاویر زیباسازی » سری پنجم www.pichak.net کلیک کنیدراننده که ازخنده داشت می ترکید   

از طرفی  بنده خدا  روش نمی شد بلند بخنده تصاویر جدید زیباسازی وبلاگ , سایت پیچک » بخش تصاویر زیباسازی » سری پنجم www.pichak.net کلیک کنید

منم که دیگهتصاویر جدید زیباسازی وبلاگ , سایت پیچک » بخش تصاویر زیباسازی » سری پنجم www.pichak.net کلیک کنید

دانلود آواز پیرمرد

تو کامنت های پست قبل دارا یکی از دوستان خوبم ازم  

خاسته بود تا صدای پیر مرد راننده پست قبل رو  تو  

وبلاگم بذارم و منم تو این پست این صدارو با  

حجم ۸۰ کیلو بایت قرار دادم.  

  

البته با مدیا پلیر باز نمیشه من خودم با  

Quicktime باز می کنم.

                 

                دانلود

آواز خوندن راننده

امروز یاد یکی از خاطراتم با مت افتادم که دو سه روز  

قبل از عید برامون اتفاق افتاد

از دانشگاه که اومدیم بیرون منتظر تاکسی ایستادیم. 

یه پیکان شخصی داغون ترمز کرد و من و مت و یه دختره  

سوار شدیم. یه کم که رفت پیرمرد شروع کرد به  

آواز خوندنتصاویر جدید زیباسازی وبلاگ , سایت پیچک » بخش تصاویر زیباسازی » سری پنجم www.pichak.net کلیک کنیداونم با لهجه ی عربی .بعضی از جاها  

صداش نازک می شد و خنده دار.ما سه تا هم که پشت بودیم  

از خنده روده بر شده بودیم تصاویر جدید زیباسازی وبلاگ , سایت پیچک » بخش تصاویر زیباسازی » سری پنجم www.pichak.net کلیک کنیدمن گوشیمو در اوردم و  

صداشو ضبط کردم . تو همین لحظه کناری ما گوشیش زنگ خورد 

مت گفت: اِ پت آهنگ پیش زمینه هم جور شد.تصاویر جدید زیباسازی وبلاگ , سایت پیچک » بخش تصاویر زیباسازی » سری پنجم www.pichak.net کلیک کنید

 دیگه داشتم از خنده می ترکیدم .تصاویر جدید زیباسازی وبلاگ , سایت پیچک » بخش تصاویر زیباسازی » سری پنجم www.pichak.net کلیک کنید بعد مت گوشیشو  

در اورد و یه اهنگ بی کلام گذاشت و گفت بذار ضبطش  

خوب از آب در بیاد. وسطای ضبط کردن گوشیم زنگ خورد بعد از  

این که  قطع کردم مت بهم گفت: تو این مدت ازشون کلمات  

عربی می پرسیده و اینا هم اکثرشو بلد نبودن و احتمالا علت  

رو بدونید (عربی محلی صحبت می کرده) از مت یه کلمه پرسیده  

بود که مت انگلسسیشو گفته بود . وقتی رسیدیم سه تایی  

فقط می خندیدیم.تصاویر جدید زیباسازی وبلاگ , سایت پیچک » بخش تصاویر زیباسازی » سری پنجم www.pichak.net کلیک کنیدکرایرو دادیم و پیاده شدیم.

الان هر وقت صدارو می ذارم و گوش می کنم کلی می خندم.تصاویر جدید زیباسازی وبلاگ , سایت پیچک » بخش تصاویر زیباسازی » سری پنجم www.pichak.net کلیک کنید