PAT & MAT

خاطره های جالب و خنده داری که برا PAT & MAT وجود داره

PAT & MAT

خاطره های جالب و خنده داری که برا PAT & MAT وجود داره

پیمان قپی

۱۳۸۹/۶/۲۴ درست روز بعد از عروسی خواهرم با مت رفتیم آموزشگاه تا ASP.NET یاد بگیریم . کلاسمون خصوصی بود و فقط من و مت بودیم . استاد که وارد شد از صحبتاش فهمیدیم 69 ایه. اما اعتماد به نفسش طوری بود که علت سوراخ شدن لایه ی اوزون رو فهمیدیم.اون قدم قپی میومد که حد نداشت . جالب اینکه اون به جعفر نژاد قمی می گفت:جعفر کپی.مت هم گفت خبر نداره که خودشم پیمان قپیه(اسمش پیمان بود). 

نکته: نام پیمان قپی از همان لحظه به وی داده شد.

سر کلاس بودیم که یهو دیدیم پیمان قپی دستشو کرد تو جیبش . جیبش اونقد بزرگ بود که حد نداشت . ما هم فک کردیم گوشیش رو سایلنته . یهو دیدیم بعد از سرچ فراوان ، از جیبش یه سوییچ در اورد و گذاشت رو میز (خاست بگه ماشین داره) من به مت نگاه کردمو خندیدیم . از کلاس که اومدیم بیرون دیدیم پیمان قپی با موتور داره میره . از خنده مرده بودیم.

 بعدازظهر که با مت می حرفیدم مت گفت : فردا دو تا سوییچ میارم تا حالشو بگیریم ، اما چون از تدریسش ناراضی بودیم یادمون رفت این کارو کنیم .

جلسه آخر بود ، مت اون روز ماشین اورده بود . پیمان قپی هم ماشین رو    می شناخت چون قبلا هم اورده بود . پیمان قپی اومد گفت :« خانم مت من ماشینمو زدم پشت ماشین شما»(خیلی بی دلیل ) واقعا عقده ای بود .

تو یکی از جلسه ها گفت : من بچه بودم مامانم دکترا داشت و علامت کوچکتر ، بزرگتر رو اون بهم یاد داد. اما مامان مت پیمان قپی رو می شناخت و گفت: مامانش دیپلمم به زور داره(آخه نمیدونم چرا بعضی ها عشق دروغ دارن)

یادش بخیر سر یکی از جلسه ها سیستم رو Share کرده بود و ماهم اصلا حواسمون نبود . مت رو صفحه اسم یه پسر رو نوشت . پیمان قپی هم دید و جالب این که فرداش مثال که زد اسم پسره رو که مت نوشته بود رو نوشت(اسمش اسمی نیست که سر زبونا باشه) . مت از خجالت آب شد . چون استاده آشنا یکی از همکارای مامان مت بود.

نظرات 14 + ارسال نظر

عجب استادی بود!!!!!
حالا مطمئنی استاد بود؟؟؟ نکنه تجربی یاد گرفته باشه و اسمش استاد باشه!!!

مثل این آمپول زنها که بهشو میگن دکتر!!!

آره والا

لیلی 6 مهر 1389 ساعت 11:45 http://kavire-teshne.blogsky.com

جفتشو خوندم خیلی باحال بود مخصوصا همین.پت جونم منم میخام برم کلاس برنامه نویسی به نظرت چه کلاسی برم که هم به رشتم بخوره هم واس کار اینده خوب باشه؟

ممنون

ای بچه پرو ها
می ذاشتین حالشو ببره طفلک
ولی خداییش منم در خلقت این موجودات دروغگو موندم
آخه چرا دروغ!!!!


واقعا

مسافر کویر 6 مهر 1389 ساعت 21:57

سلااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام

سلااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام

مسافر کویر 6 مهر 1389 ساعت 21:58

تشریف اوردم

خوش اومدی

مسافر کویر 6 مهر 1389 ساعت 22:00

حالا یعنی میخوای بگی مت ماشین داره
خو منم ماشین دیدم تو خیابون
تازه یه بار هم بوق زدم

نه بابا

مسافر کویر 6 مهر 1389 ساعت 22:01

چرا مت اسم پر نوشت
ها
ها
ها
ها
ها

راس می گی بذار ببینمش من می دونم و اون

دارا 7 مهر 1389 ساعت 13:54 http://happyguy.blogfa.com

سلام عزیز
چطوری؟
صد در صد این کلاس ها باید خیلی خوب باشن
بالاخره ما هم در سوراخ شدن اوزون سهیم هستیم
راستی پت چطوره
؟

بای تا های

سلام
خوبم تو خوبی؟

خوبه . اونم درگیر پروژه و کاراموزی مونه
بابای

دمت گرم.لطف کردی

خواهش می کنم گلم

MAT 8 مهر 1389 ساعت 23:05

وااااااااااااای تیتر و که دیدم مردم از خنده
یادش بخیر چقدرم دعواش کردیم

مسافر کویر 9 مهر 1389 ساعت 19:32

سلام
ممنون از حضورتون
و تبریک تولد
انشالله بتونم جبران کنم

خواهش می کنم

مسافر کویر 9 مهر 1389 ساعت 19:34

راستی آپ کردم
قبل از رفتنم
خوشحال میشم بیای
بای

حتما همین الان میام

صاحب 10 مهر 1389 ساعت 09:14 http://www.delkadeee.blogfa.com

راسش نمیدونم چی بنویسم چون آبروی هر چی استادو رو برده راسه که میگن همه چی قدیمیش خویه استادم استادای قدیم نه خالیبند بودن نه متولد ۶۹ ولی ردر مورد لایه ی اوزون مخالفم چون منشائ سوراخ کننده پیش ماست راستی سر بزن منتظرم

بله استادم استادای اون دوره زمونه. یادش بخیر قدیما
اومدم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد