PAT & MAT

خاطره های جالب و خنده داری که برا PAT & MAT وجود داره

PAT & MAT

خاطره های جالب و خنده داری که برا PAT & MAT وجود داره

PAT & MAT

دوشنبه هفته قبل بود و ما تربیت بدنی 2 داشتیم. ساعت 11:15 بود که با مت از کلاس اومدیم بیرون. اما اصلا دلمون نمی خواست بریم خونه. قرار بود من همراه با خانوادم یه سفر دو روزه بریم نور. زنگیدم و بهم گفتن برنامه کنسل شده و افتاده برا هفته بعد. و اینجا بود که ول گشتن من و مت تو شهر آغازید. 

به مت گفتم مت من امروز رو دور خریدم اما اصلا نذار چیزی بخرم چون هیچی نیاز ندارم. مت گفت منم همین طور. به هم قول دادیم که نذاریم دیگری خرید کنه.

بهترین ول گردی ما هم که پاساژ‍‍‍ گردیه.رفتیم پاساژ مروارید. وارد که شدیم یه عدد پت و مت دیدیم که پت در کنار یه میز درس می خوند و مت هم روی یه صندلی خوابیده بود . دوتایی زدیم ریر خنده و به مت گفتم عروسکامونم مثل واقعیته. من درس می خونم و تو می خوابی.

بالاخره تصمیم گرفتیم یه جفت پت و مت بگیریم.(واقعا ما چقد سر قول هامون می مونیم). قرار شد مت مت رو ببره خونه و منم پت رو. 

مت گفت من دلم سوپ میخاد . رفتیم پدیده و مت گفت آقا میشه ما فقط سوپ بخوریم؟؟؟(اشتباه دفعه قبل رو تکرار نکردیم). مدیر رستورانم گفت نه خانم   نمی شه. تصمیم گرفتیم بریم سه سوت سیب زمینی بخوریم. رفتیم و این بار موفق به خوردن سیب زمینی شدیم. کلی هم عکس گرفتیم اینم دوتا از    عکس ها