PAT & MAT

خاطره های جالب و خنده داری که برا PAT & MAT وجود داره

PAT & MAT

خاطره های جالب و خنده داری که برا PAT & MAT وجود داره

حذف فیزیک ۱

 

بازم یه خاطره از ترم سوم .  

این ترم یکی از بدترین ترم های تحصیلی من بود البته  

از این نظر که نتونستم واحد زیاد بردارم وگرنه بالاترین  

معدل رو تو این ترم داشتم(شاهکار کردم با اون تعداد  

کم واحدام).تو این ترم من و مت فیزیک 1 رو برداشته  

بودیم .اولین باری بود که با این استاد کلاس داشتیم  

وتا حالا ندیده بودیمش وقتی وارد شد ما فکر کردیم  

دانشجو .من و سحر وسمیرا گفتیم:" شما هم فیزیک  

دارید ؟"که استاد برگشت گفت:" من خانم (یادم نمیاد)  

استاد فیزیک هستم ."از خجالت آب شدیم . به هرحال  

بچه ها اومدند و کلاس شروع شد و قرار شد من جلسه   

بعد کنفرانس بدم. جلسه ی بعد من تنها رفتم و مت باهام  

نبود . رفتم تا کنفرانس بدم که وسط کنفرانسم استاد رفت  

بیرون . مهدی و محمد گفتند:" خانم پت بشین به استاد  

می گیم کنفرانسشو عالی داد."منم از خدا خاسته نشستم  

و بعدش، همه از کنفرانسم تمجید کردند. جلسه ی  

سوم که رفتیم دانشگاه وسطای کلاس بود که تصمیم  

گرفتیم کلاس رو دو در کنیم. با مت بلند شدیم .من رفتم  

بیرون،اما استاد به مت گیر داد و گفت:" کجا می رید؟"  

مت هم جوابی نداشت که بده فقط سرشو خاروند و  

هی می گفت ها ...،اِ...اِ.مت می گفت:"حسام از خنده  

ترکیده بود" .

دیدیم خیلی بد شد به خاطر همین جلسه ی چهارم  

رفتیم و من به استاد گفتم:"استاد جلسه ی پیش به من  

خبر دادن که پدر بزرگم فوت کرده و چون مت دختر خالمه  

مجبور شدیم بریم.شرمنده."استاد هم به ما تسلیت گفت.؛

رفتیم پیش برد رشتمون که متوجه شدیم من و مت به خاطر  

عدم رعایت پیش نیاز نمی تونیم این درس و برداریم. 

(ترم بعد فهمیدیم اشتباه تایپی بوده . شاهکار دانشگاه  

ماست دیگه).استاد حضور غیاب کرد و من به استاد گفتم: 

که ما نمی تونیم این درس رو برداریم. استاد یه نگاهی  

به لیست کرد و گفت:"اِ شما که کنفرانسم دادید".  

حسام و مسعود زدند زیر خنده. خدایی خودمم خندم 

گرفته بود.منم گفتم:" استاد اینم از شاهکارای دانشگاس  

که ریاضی 1 می شه پیش نیاز فیزیک" (حالا بگردید دنبال  

ربط این دو درس).خلاصه که اون ترم با همه ی سختی هاش  

گذشت. 

 اما قشنگ ترین خاطره برام این بود که تو اون ترم من و  

مت صمیمیتمون بیش از حد شد و مثل دوتا خاهر شدیم  

و این همه ی تلخی اون ترم رو برام جبران کرد.


 

شلوغ کردن تو واحد

 

امروز سه شنبه۳۱/۱/۱۳۸۹کلاس الکترونیک دیجیتال  

داشتم بابام منتظر بود که منو ببره بذاره پیش اتوبوسا  

تا من برم.منم با این که 1ساعت بود بیدار شده بودم  

ولی مثل همیشه دیر کرده بودم از یه طرف مامانم و از  

طرف دیگه خاهرم می گفتند:" پت بدو ، دیر شد، بابا  

منتظرهها..." بالاخره رفتم اما ... سوار ماشین که شدم  

دیدم مقنعمو پشت و رو سر کردم.حالا خدارو شکر حجاب  

برتر(چادر) هست وگرنه آبروم می رفت. دانشگاه که رسیدم  

بلافاصله رفتم و مقنعمو درست کردم. 

امروز مت کلاس نداشت چون این درس رو بر نداشته . به  

خاطر همین تنها بودم. جالب این که سه تا از پسرا اومده  

بودند و وقتی دیدند از حرفای استاد سر در نمیارند یکی یکی  

رفتند. اول مسعود 5دقیقه نشست و رفت. بعد محسن تو  

آنتراک رفت و بعد هم سیاوش 10 دقیقه مونده بود که کلاس  

تموم شه.(خدایی این پسرا البته بلا نسبت، یه کم...)

فردا شب نامزدی پسرخاله مته و مت هم حسابی جو گیر  

شده .امروز اومد دانشگاه که بره گواهینامشو بگیره و بعد  

باهم بریم بیمارستان . 

پیش آموزشگاه قرار گذاشتیم و بعد اومدیم مخابرات. من یه  

کرم ضد آفتاب گرفتم و مت هم دو تا لاک (زرد و بنفش). 

تو مغازه مت انگشت کوچیک و کناریشو لاک زرد زد و وسطی  

هم بنفش.بعد به سمت مخابرات رفتیم تا سوار واحد شیم  

و بریم بیمارستان .تو واحد جا نبود و مت می گفت: 

" کاش جوونای قدیم بلند شند ما بشینیم". من به مت  

گفتم: "مت میخام موهامو اکستنشن کنم که کل واحد  

بهمون نگاه کردند".بعد هم مدام بعد از ایستگاه ها زنگ واحد  

رو می زدیم . همه با تعجب به ما نگاه می کردند اما ما که   

از رو نمیریم و خجالتم برامون اصلا معنا نداره.

رفتیم بیمارستان و برگشتنی قرار شد ایستگاهی که نزدیک  

اتوبوس هاس پیاده شیم. اما یه ایستگاه زودتر پیاده شدیم  

و واحد که داشت راه می افتاد گفتم آقا نگه دار اشتباه پیاده  

شدیم .یارو نگه داشت و من سوار شدم اما مت همچنان  

پایین در حالت هنگ مونده بود.واحد که راه افتاد من دوباره  

گفتم:" آقا نگه دار دوستم پایین مونده"(قیافه ی مت دیدنی  

بود .منو می دید و با حسرت و خنده نگاه می کرد و سرش رو  

می خاروند)زدم زیر خنده و مت سوار شد . راننده گفت: 

"خاانووووم مگه من مسخره ام تصمیمتو بگیر بعد پیاده  

شو." مت گفت:آقا ما برا این شهر نیستیم به خاطر  

همین بلد نیستیم. 

نزدیک ایستگاه من دوتا زنگ زدم البته با ترس و لرز بعد زنگ  

سوم رو یه خانمی که میخاست پیاده شه زد و مت آروم  

طوری که فقط قسمت خانما صداشو شنیدند. گفت: 

"به خدا من نبودم این بود (با انگشت اشاره،به خانمه اشاره  

کرد). کل خانما خندیدند .

بعد اومدیم پیش اتوبوسا که سوار شیم.اتوبوس خالی بود  

و ما هم نشستیم تو سایه و شروع کردیم به لاک زدن. 

من رو لاکای قرمزی که از قبل زده بودم خط اریب زرد  

کشیدم و ناخنام خیلی قشنگ شد . قرار شد مت انگشت  

وسط دست دیگشم بنفش کنه اما بعد از این که همرو زرد  

زد دیدیم انگشت اشارشو خالی گذاشته که بنفش کنه.  

سر این هم کلی خندیدیم.

نمایشگاه الکامپ

 

ترم سوم بود و ما هنوز درسای اختصاصی خاصی پاس  

نکرده بودیم. توی سالن داشتیم قدم می زدیم که دیدیم  

امور فرهنگی اطلاعیه زده که می بره الکامپ. ما هم که  

کلا همه جوره پایه ایم .به مت گفتم و رفتیم اسممونو  

نوشتیم. اطلاعاتمون هم که در حد صفر (شایدم منفی) بود. 

(نه اینکه الان اطلاعاتمون فوران می کنه!!!!!!!)

دستگاه ها و وسایل عجیب غریبی می دیدیم و فقط تعجب  

می کردیم.از هیچ کدومم سر در نمی اوردیم تصاویر جدید زیباسازی وبلاگ , سایت پیچک » بخش تصاویر زیباسازی » سری پنجم www.pichak.net کلیک کنیدآخه ما تا  

اون موقع،هاب یا سوئیچ یا حتی یه روتر هم ندیده بودیم. 

فقط از تنها  چیزی که خوشمون اومده بود صفحه های  

لمسی بود.  

بعد از این که غرفه هارو گشتیم راه افتادیم به سمت  

اتوبوس ها.تو راه دست فروشای زیادی بساطشونو پهن  

کرده بودند که مت یه رنده ی چند کاره خرید. این نشون  

می ده که نمایشگاه رفتن ما چقدر به اضافه شدن  

معلوماتمون کمک کرد. دیشب مت بهم زنگید و این خاطررو  

یادآوری کرد و کلی با هم خندیدم بعد گفت : تازه پت اولین  

بار که با رنده یه خیار رو مدل دادم رنده شکست .مامانشم  

تعجب کرده بود که از اون همه فناوری چرا مت رنده گرفته  

اونم بدون کیفیت

سلام و احوال پرسی با عابر

 

ترم پیش(ترم هفتم)با مت داشتیم پیاده می رفتیمتصاویر جدید زیباسازی وبلاگ , سایت پیچک » بخش تصاویر زیباسازی » سری پنجم www.pichak.net کلیک کنید تصاویر جدید زیباسازی وبلاگ , سایت پیچک » بخش تصاویر زیباسازی » سری پنجم www.pichak.net کلیک کنید 

دانشگاه که مت گفت:"پت فکر کن با اینایی که دارن   

رد می شن سلام و احوال پرسی گرمی کنی و ...  

فکر کن یارو هنگ می کنه...خیلی خنده داره.

منم فورا از این حرف مت یه بل گرفتم و گفتم:" اگه تونستی  

با یکی از این عابرا سلام علیک گرم کنی و بعد بگی  

ببخشید اشتباه گرفتم؟".مت هم قبول کرد. اولین دختری که  

اومد مت روش نشد .منم زدم زیر خنده .

مت گفت:" اگه میتونی خودت این کارو کن. این بار من  

قبول کردم.یه خانمی با بچش داشت راه می رفت که  

یه دفعه ایستاد و شروع به بستن بند کفش بچش کرد. 

من رفتم جلو و گفتم: سلااااااام چطورییییی؟خوبییییی؟  

زنه سرشو بالا گرفت و با تعجب هر چه تمام تر به من نگاه  

کرد .من که دیدم از مخ زنه داره دود  بالا میاد زود گفتم:  

ای وااای ببخشید شرمنده اشتباه گرفتم .زنه هم لبخند  

زد و بی خبر از همه جا گفت:نه خانم خاهش می کنم  

پیش میاد .یه کم که گذشتیم ، زدیم زیر خنده.تصاویر جدید زیباسازی وبلاگ , سایت پیچک » بخش تصاویر زیباسازی » سری پنجم www.pichak.net کلیک کنید

هر کی رد می شد با تعجب به ما نگاه می کرد  

ولی ما همچنان می خندیدیم.تصاویر جدید زیباسازی وبلاگ , سایت پیچک » بخش تصاویر زیباسازی » سری پنجم www.pichak.net کلیک کنید

راستی الان که دارم این پستو می نویسم دستمو باند  

بستم آخه امروز انگشتمو بریدم جالب این که میام شیفت  

و با یکی از کاراکترا بگیرم خیلی خنده دار و سخت میشه.

کمک به گدا

 

ترم پنجم بود . از کلاس اومدیم بیرون و رفتیم میدان  

مخابرات. تا مدرس راهی نبود اما با مت تصمیم گرفتیم

سوار تاکسی شیم یه گدایی اون ورا بود که کمک  

می خاست من کیفمو گشتم ولی پول خورد پیدا نکردم  

سوار ماشین که شدیم،کیفمو باز کردم دیدم که یه  

دویستی داشتم و به مت گفتم کاش این رو میدادم  

مت به شوخی گفت: " 200 توممممممن؟ ۲۵تومن بده "  

تو همین هنگام نزدیک بود با یه سواری تصادف کنیم. 

راننده زد رو ترمز و همه پرت شدیم جلو. تو اون لحظه  

مت بلند بلند می گفت:"یا حضرت عباستصاویر جدید زیباسازی وبلاگ , سایت پیچک » بخش تصاویر زیباسازی » سری پنجم www.pichak.net کلیک کنید 

همون 200تومن همون 200 تومن". هر کی تو تاکسی  

 بود زد زیر خنده. تصاویر جدید زیباسازی وبلاگ , سایت پیچک » بخش تصاویر زیباسازی » سری پنجم www.pichak.net کلیک کنیدراننده که ازخنده داشت می ترکید   

از طرفی  بنده خدا  روش نمی شد بلند بخنده تصاویر جدید زیباسازی وبلاگ , سایت پیچک » بخش تصاویر زیباسازی » سری پنجم www.pichak.net کلیک کنید

منم که دیگهتصاویر جدید زیباسازی وبلاگ , سایت پیچک » بخش تصاویر زیباسازی » سری پنجم www.pichak.net کلیک کنید