از دانشگاه که اومدیم بیرون با مت تصمیم گرفتیم
بریم پنگوئن. یه پیتزا سفارش دادیم و منتظر موندیم.
بعد رفتیم دستامونو بشوریم که دیدیم شیر آبشون
خیلی عجیبه با کلی فکر کردن بالاخره فهمیدیم
چه جوری بازش کنیم . اصلا همه چیز اون جا
عجیب بود. مایع دستشویی هم عجیب بود. چشم الکتریکی
داشت اما باید حتما دست دیوار رو لمس می کرد تا مایع روی
دست می ریخت وگرنه می ریخت زمین . ماهم که
نمی دونستیم و از طرفی تو جاهای عمومی دستامو هر
جایی نمی زنم. نگو منم هربار که دستمو زیر مایع می گرفتم
مایع می ریخته پایین چادر من. یه لحظه که پایینو نگاه کردم
دیدم چادرم پر مایع ست با مت نگاهی به دور و بر کردیم
و دیدیم هیچ کس جز خودمون نیست منم پایین چادرمو
حسابی شستم... اونقدر با مت خندیدیم که دل درد
گرفتیم. هنوزم وقتی یادم می افته کلی می خندم.
حتی الان که دارم می نویسم هم دارم می خندم. بعد از شستن
پایین چادرمو رو صندلی کناریم پهن کردم که خشک شه. راستی
وقتی داشتم می شستم همه جا رو آب گرفته بود چون آبراهش
توان خارج کردن اونهمه آب رو نداشت. خلاصه یه صحنه ی
فجیع و خنده داری ایجاد شده بود.
به وبسایت خانواده موفق خوش امدید
!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
باور کن نمیدونم چی بنویسم!!!
فقط بدون خیلی شیطونی
خیلی کامنتت باحال بود کلی خندیدم.
سلام خوبی وبلاگ خیلی قشنگ و جالبی داری خوشحال میشم اگه به سایت من هم سر بزنی در مورد فروش اکانت های رپیدشیر و مگا آپلود هستش منتظرتم راستی میشه یه لینک از سایت من تو وبلاگت بدی با همین عنوان فروش اکانت های رپیدشیر و مگا آپلود ایشالا جبران میکنم مرسی فعلا بای http://www.byrapid.com
ههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههه
یادش بخیر
راستی پت یادته مشهد پارسال تو سوئیته همه با هم یه شعر انقلابی خوندیم
شعره چی بود ؟هر چی فک میکنم یادم نمیاد
یادش بخیر ...آره یادمه
یار دبستانی من بامن و همراه منی...
سلام
چطوری؟
از این اتفاق ها واسه ی من و دوستام هم افتاده
اشکال نداره دیگه همشون خاطره هست
بابای