PAT & MAT

خاطره های جالب و خنده داری که برا PAT & MAT وجود داره

PAT & MAT

خاطره های جالب و خنده داری که برا PAT & MAT وجود داره

از پله افتادن

روز یکشنبه بود و من و مت هم کلاس نظریه زبان ها  

داشتیم.شب قبلش به یکی از دوستام زنگیده بودم 

و قرار گذاشته بودیم که صبح زود بریم تا رفع اشکال 

کنیم . بعد از رفع اشکال ، با مت داشتیم از پله ها  

میومدیم پایین تا بریم پرینت انتخاب واحدمون و بدیم 

آموزش.سالن هم پر بود از دانشجو. سه تا پله مونده

بود که نمیدونم چی شد رو پله ها خوردم زمین 

و سه تاروباهم اومدم.داشتم از خجالت آب می شدم 

فقط بلند شدمو خودمو با خونسردی تمام تکوندمو بعدُ  

جوری که کسی قیافمو نبینه از در پشت سالن زدم  

بیرون.فقط خداخدا می کردم که از هم کلاسی های 

پسر کسی نبوده باشه. وقتی اومدیم بیرون به مت  

گفتم:مت از پسرا کسی نبود؟مت گفت:من نگران حال  

توام،نه کسی نبود. یه نفس عمیقی کشیدمو خدارو 

شکر کردم هم برای اینکه هم کلاسیام نبودن و هم  

برای اینکه اتفاقی برام نیفتاد .

شرمنده ، ببخشید

سلام  

دلیل دیر کردنم به خاطر این بود که تلفن های یه سری با اینکه پول تلفنو پرداخته بودیم قطع بود.

میلاد امام رضا (ع) مبارک

 

از عرش سلام سرمدی آوردند                               آیینه‎ی حُسن سرمدی آوردند

با آمدن رضا(ع) از باغ بهشت                                 یک دسته گل محمدی آوردند

میلاد حضرت معصومه و روز دختر مبارک

کویر براى حضورت نورانى مى‌شود وپنجره‌هابه شوق رویت، نیمه شبى رابه سوى خورشید باز نمى‌شوند. کوچه پس کوچه هاى قم به یمن حضورت نورانى مى‌شوند و سروهاى آزاد به احترامت قیام مى‌کنند.

شهادت امام صادق تسلیت باد

چگونه مویه نکنم؟! در سوگ مولایی که عظمت نامش، آسمان را به تواضع وامی‏دارد! چگونه به این اشک‏های ناقابل بسنده کنم، که وسعت مصیبتت، فراتر از ادراک خاکیِ ما ناسوتیان است!

 صدای گریه می‏آید! ... صدای ضجه فرشتگان!

بقیع، امشب دوباره، در خاک تو خورشیدی خواهد دمید و ستاره‏ای به آسمان خواهد شتافت!