PAT & MAT

خاطره های جالب و خنده داری که برا PAT & MAT وجود داره

PAT & MAT

خاطره های جالب و خنده داری که برا PAT & MAT وجود داره

چتیدن و حرفیدن با مت

دیشب آخرای فیلم در مسیر زاینده رود بود که مت بهم اسمس داد که آن نمی شی با هم بچتیم . بهش گفتم فیلم تمومید بهت میس میندازم آن شو. 

آن که شدیم از هر دری صحبتیدیم از فیلم قلب یخی که مت قسمت اولشو دانلود کرده بود،از فیلم در مسیر زاینده رود که حالم از پیر مرد خرفت بهم می خوره.تا رسیدیم به بحث در مورد پروژمون . اگه یادتون باشه قبلا گفته بودم قراره من و مت و مسعود با هم برداریم اما ماجرایی پیش اومد که من و مت باهم برداشتیم و مسعود و حسامم با هم . 

به مت گفتم صفحه ای که برناممون ارور میده رو برات می فرستم ببین به نظرت مشکل چیه. 

نه اینکه من و مت خیلی چت بازیم یادمون رفته بود که چه جوری با مسنجر عکس بفرستیم. به مت گفتم خوبه عکس رو بذاریم گوشه تصویر بعد از شانس ما یکی از سه تفنگدار آن باشه چی میشه؟چقد می خندن . 

مت گفت برا خنده ام که شده عکسرو بذار گوشه تصویر . منم گذاشتم . اونقد خندیدیم .مت    می گفت:شفافیت رو داری؟ میشه همرو ریز به ریز دید.  

بالاخره تصمیم گرفتم براش میل کنم . میل کردم اما مت نتونست صفحرو بیاره . دونه دونه بهش توضیحیدم اما بازم نتونست . دیدم گوشیم داره میزنگه دیدم مته برداشتمو زدم زیر خنده . گفتم آی کیو مگه نمی چتی تو ؟خندید و گفت نه اینجوری متوجه نمیشم . کلی بهش گفتم تاخانم دوزاریش افتاد . بعد قطع کرد و کلی با هم چتیدیم و درد دل کردیم آخه من سنگ صبور متم و اونم سنگ صبور من. 

مت بهم گفت امشب که شب 27 ماه رمضونه برو آیه 22 سوره توبه رو بنویس رو برگه و زیرش حاجتتو بنویس و بذار لای قرآن . میگن خیلی حاجت میده . گفتم باشه . خدافظی کردیم و رفتم که بنویسم آیه یادم نیومد . بهش زنگیدمو گفتم آیه22 ؟ گفت آره 22 توبه. قطع که کردم اسم سوره یادم رفت . نمیدونم اون موقع آلزایمر گرفته بودم یا از خنده ی زیاد حافظه کوتاه مدتم معیوب شده بود؟ 

بهش اسمس دادم 22 توبه اونم دوباره نوشت آره 22 توبه رو بنویس رو برگه و زیرش حاجتتو بنویس و بذار لای قرآن . منم اینکار و کردم .

امیدوارم همه به آرزوهاشون برسن و در کنار بقیه خدا من و مت رو هم به آرزومون برسونه 

 

پ.ن:برای دادن نظر خصوصی یه خصوصی که اولش بنویسید اون نظر رو تایید نمی کنم.

نظرات 7 + ارسال نظر
مسافر کویر 16 شهریور 1389 ساعت 15:06

سلاااااااااااااااااااااااام

سلاااااااااااااااااااااااااااام

مسافر کویر 16 شهریور 1389 ساعت 15:18

مهندسین مارو باش
خسته نباشین واقعاً
بابا سرعت آپ
بابا سریع


ممنون شما هم خسته نباشید
دییییییگههه

فرشاد 16 شهریور 1389 ساعت 19:12

سلام
ممنون, بهترم

راستی, مت هم تو این وب می نوسه ؟

سلام
خدارو شکر
نه فقط یه خاطره نوشته اما خاطره های یک دانشجوی متقلب که تو لینکام هست رو اون مینویسه

انشاءالله

انشاالله

مهرداد 16 شهریور 1389 ساعت 23:35 http://manam-minevisam.blogsky.com

خنده زیادی هم گاها این مشکلو پیش میاره!!
من بعضی وقت ها اسم دوستام هم یادم میره از بس میخندم!!

بلهههههههه

مسافر کویر 17 شهریور 1389 ساعت 05:16

سلام خوبین آیا؟
آپیدم
دیشب که آپ کردم بلافاصله رفتم لالا
حالا که بیداریدم اومدم بگم
فعلاً
بای

سلام مرسی شما خوبین آیا؟
چههههههه عججججججججججب
اومدم
بابای

مت هستم 17 شهریور 1389 ساعت 19:23


:))


:))

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد