PAT & MAT

خاطره های جالب و خنده داری که برا PAT & MAT وجود داره

PAT & MAT

خاطره های جالب و خنده داری که برا PAT & MAT وجود داره

کلاس زبان

 

امروز کلاس زبان داشتیم خیلی خوش گذشت . من ومت  

کنار هم بودیم و طبق معمول کلی شیطنت کردیم .  

تو کلاس زبان هم ما به شیطنت معروفیم. استادمون  

یه فیلم گذاشت تا جملات رو براش بنویسیم یه لحظه یه شوی  

کوچولو رو نشان داد که من زدم زیر خندهو استادمونم  

بعد از من ، و گفت : خیالتون راحت اینجا از شو خبری نیست  

(البته با زبان انگلیسی میگفتیم)آخه حق فارسی صحبت کردن  

نداریم و همینم باعث خنده دار شدن لحظات مشترک من و مت میشه.

راستی اول فیلم یه آهنگ تکنو بود که ناخودآگاه مت هد زد جز  

من و یکی از بچه های کلاس کسی این حرکت مت رو ندید و همینم  

باعث شد که وقتی ما می خندیدیم بقیه با تعجب به ما نگاه میکردن.  

فیلم هم اونقدر سخت بود که همه باهم بعد از هر جمله می گفتیم 

 WHAAAAATTTTTTTTTT???????!!!!!!!!!!!!!!!!!

چادر شتن نو پنگوئن

از دانشگاه که اومدیم بیرون با مت تصمیم گرفتیم  

بریم پنگوئن. یه پیتزا سفارش دادیم و منتظر موندیم.  

بعد رفتیم دستامونو بشوریم که دیدیم شیر آبشون  

خیلی عجیبه با کلی فکر کردن بالاخره فهمیدیم  

چه جوری بازش کنیم . اصلا همه چیز اون جا  

عجیب بود. مایع دستشویی هم عجیب بود. چشم الکتریکی  

داشت اما باید حتما دست دیوار رو لمس می کرد تا مایع روی  

دست می ریخت وگرنه می ریخت زمین . ماهم که  

نمی دونستیم  و از طرفی تو جاهای عمومی دستامو هر  

جایی نمی  زنم. نگو منم هربار که دستمو زیر مایع می گرفتم  

مایع می ریخته پایین  چادر من. یه لحظه که پایینو نگاه کردم  

دیدم چادرم پر مایع ست با مت نگاهی به دور و بر کردیم  

و دیدیم هیچ کس جز خودمون نیست منم پایین چادرمو  

حسابی شستم... اونقدر با مت خندیدیم که دل درد  

گرفتیم. هنوزم وقتی یادم می افته کلی می خندم.  

حتی الان که دارم می نویسم هم دارم می خندم. بعد از شستن  

پایین چادرمو رو صندلی کناریم پهن کردم که خشک شه. راستی  

وقتی داشتم می شستم همه جا رو آب گرفته بود چون آبراهش  

توان خارج کردن اونهمه آب رو نداشت. خلاصه یه صحنه ی  

فجیع و خنده داری ایجاد شده بود.

تظاهرات در دندان پزشکی

بعداز حرمت شکنی عاشورا که دل همرو به درد اورد،  

مردم خوب ما هم با تظاهراتشون نشون دادن که هنوز  

اسلام رو دوست دارن. دوباره حرف امام رو که آمریکا 

هیچ غلطی نمی تونه کنه رو ثابت کردن.

من و مت هم اون روز کلاس داشتیم آخرین کلاس ترم اول  

که 4 روز مونده به امتحان بود.(اینم از برنامه ریزی های  

دقیق دانشگاه ماست.) من اون روز وقت دندون پزشکی  

داشتم، از طرفی دوست داشتم تو تظاهرات شرکت  

کنم چون این بار به مقدساتمون توهین شده بود. اما  

وقت دندون پزشکیم جوری بود که نمی شد شرکت  

کرد. با مت داخل مطب که شدیم منشی گفت آقای دکتر  

میخان برن تظاهرات. اما من ازشون خاستم که اول  

منو ویزیت کنن. منشی که رفت با دکتر صحبت کنه مت  

به شوخی گفت: بیا همین جا دو تا شعار بدیم تا ادای  

دین کرده باشیم. (تو سالن انتظار کسی نبود) من و مت  

هم دستامونو گره کردیم و با شعار« ای رهبر آزاده آماده ایم آماده »  

شروع به تکان دادن دستمامون کردیم، که یهو مت  

گفت: پت  این جا دوربین نداره؟ من به خودم اومدمو گفتم  

آبرومون رفت چرا روبروی بیمار و آقای دکتره. تو همین  

موقع بود که منشی با خنده اومد بیرون و گفت : مشخصه  

میخاید برید تظاهرات. من و مت که داشتیم آب می شدیم  

گفتیم بله.

راستی بعد از ویزیت تو دهن من یه باند استریل بزرگ  

گذاشت و گفت تا 1 ساعت(که برای من پرحرف یه قرنه) 

حرف نزنم منم با ایما و اشاره با مت حرف میزدم و خود  

این کلی به قشنگ تر شدن اون روز کمک کرد.

بعد از 1ماه سلام

 

سلام دوستای خوبم . خوبید؟ دیروز امتحانام 

تموم شد .وای چقدر دلم برای شما و این دنیای 

مجازی تنگ شده بود .راستی از همه ی دوستایی  

که برام کامنت گذاشتن  خیلی خیلی ممنونم . . .  

خاطره های زیادی دارم که براتون میذارم فعلا بای