-
اربعین حسینی تسلیت
16 بهمن 1388 00:32
عالم همه محو گل رخسار حسین است ذرات جهان در عجب از کار حسین است دانی که چرا خانه ی حق گشته سیه پوش یعنی که خدای تو عزادار حسین است فرش بر رونق بازار حسین مینازد عرش بر جلوه رخسار حسین مینازد ابر بر اشک عزادار حسین مینازد قبر شش گوشه به زوار حسین مینازد
-
تغییر نام به PAT&MAT
13 بهمن 1388 22:32
از همه ی دوستانی که به بنده لطف داشتن و وبلاگ بنده رو لینک کردند درخواست می کنم که تغییر نام بدند و به نام PAT & MAT لینک کنند. شرمنده و ممنون
-
کلاس زبان
13 بهمن 1388 19:02
امروز کلاس زبان داشتیم خیلی خوش گذشت . من ومت کنار هم بودیم و طبق معمول کلی شیطنت کردیم . تو کلاس زبان هم ما ب ه شیطنت معروفیم. استادمون یه فیلم گذاشت تا جملات رو براش بنویسیم یه لحظه یه شوی کوچولو رو نشان داد که من زدم زیر خنده و استادمونم بعد از من ، و گفت : خیالتون راحت اینجا از شو خبری نیست (البته با زبان انگلیسی...
-
چادر شتن نو پنگوئن
10 بهمن 1388 23:49
از دانشگاه که اومدیم بیرون با مت تصمیم گرفتیم بریم پنگوئن. یه پیتزا سفارش دادیم و منتظر موندیم. بعد رفتیم دستامونو بشوریم که دیدیم شیر آبشون خیلی عجیبه با کلی فکر کردن بالاخره فهمیدیم چه جوری بازش کنیم . اصلا همه چیز اون جا عجیب بود. مایع دستشویی هم عجیب بود. چشم الکتریکی داشت اما باید حتما دست دیوار رو لمس می کرد تا...
-
تظاهرات در دندان پزشکی
5 بهمن 1388 19:34
بعداز حرمت شکنی عاشورا که دل همرو به درد اورد، مردم خوب ما هم با تظاهراتشون نشون دادن که هنوز اسلام رو دوست دارن. دوباره حرف امام رو که آمریکا هیچ غلطی نمی تونه کنه رو ثابت کردن. من و مت هم اون روز کلاس داشتیم آخرین کلاس ترم اول که 4 روز مونده به امتحان بود.(اینم از برنامه ریزی های دقیق دانشگاه ماست.) من اون روز وقت...
-
بعد از 1ماه سلام
5 بهمن 1388 11:15
سلام دوستای خوبم . خوبید؟ دیروز امتحانام تموم شد .وای چقدر دلم برای شما و این دنیای مجازی تنگ شده بود .راستی از همه ی دوستایی که برام کامنت گذاشتن خیلی خیلی ممنونم . . . خاطره های زیادی دارم که براتون میذارم فعلا بای
-
فعلا بای
26 آذر 1388 13:52
دوستای گلم به علت این که امتحانام از 13دی شروع می شه و 4تا از سخت ترین اونا(اقتصاد مهندسی ، نظریه زبان ها ، گرافیک کامپیوتر و مهندسی نرم افزار) پشت سر همن تا 16 دی هیچ پستی نمیذارم و کانکت هم نخواهم شد. برام دعا کنید که همرو خوب پاس کنم . خیلی سخته ولی چاره ای ندارم. فعلا بای
-
شهادت سالار شهیدان پیشاپیش بر همگی تسلیت
26 آذر 1388 13:49
نازم آن آموزگاری را که در یک نصف روز دانش آموزان عالم را همه دانا کند ابتدا قانون آزادی نویسد بر زمین بعداز آن با خون هفتادو دوتن امضا کند
-
سوتی در خرید عروسی
24 آذر 1388 19:01
سلام دوستای گلم از تک تک تون ممنونم که بهم امید دادید و منم هر بار که کامنتاتونو می خوندم بی خیال تر می شدم. الانم حالم خیلی خوبه . اما امروز میخام سوتی هایی که تو خرید من و خواهرم دادیم رو بگم: اولی: عروس خانم ما خیلی بد پسنده(دیر پسنده) و تا پیراهن انتخاب کنه خیلی طول کشید . وقتی که بالاخره یه پیراهن پسندید داماد به...
-
دل گرفتن PAT
19 آذر 1388 19:21
فردا بله برون خواهرمه دلم خیلی گرفته دارم دق می کنم من بدون اون ...
-
خرید عقد
18 آذر 1388 23:37
امروز کلاس گرافیک کامپیوتری داشتیم ساعت 4تا6 بعدازظهر که مصادف بود با خرید عقد خواهری که همدمم بود(اما الان که فکر می کنم میخاد از پیشم بره اعصابم خط خطی می شه البته موقع وبلاگ گردی یه کم حالم بهتر می شه). استاد کلاس رو 5:30 تموم کرد و من ومت هم شیطنتمون گل کرد و رفتیم پاساژی که عروس و داماد رفته بودند. بالاخره بعد از...
-
روز دانشجو مبارک
17 آذر 1388 00:10
من امروز با کمی تاخیر این پست و قرار دادم.امیدوارم منو ببخشید روز دانشجو مبارک
-
عید غدیر مبارک
14 آذر 1388 19:38
علی در عرش بالا بی نظیر است عـلــی بــر عـالم و آدم امیر است بـه عـشق نـام مــولایـم نوشتم چه عیدی بهتر از عید غدیر است؟
-
لنز گذاشتنPAT
12 آذر 1388 19:41
امروز برای اولین بار می خواستم لنز تو چشمام بزارم. وای خیلی سخت بود جالب این که من که نمی تونستم بزارم می خندیدم و خواهرم عصبانی می شد .بالاخره بعد از نیم ساعت یکی شو گذاشتم. و 20 دقیقه بعد هم اون یکی. فردا باید برم دانشگاه و فکر کنم باید از اذان صبح بیدار شم. خلاصه که هیچی چشم خود آدم نمی شه.
-
ریختن شامپوها
12 آذر 1388 19:38
چهارشنبه کلاس گرافیک داشتیم با مت رفتیم دانشگاه. مت گفت بریم من شامپو بگیرم. مت دستکش داشت و روی شامپویی که می خواست یه سری شامپو مسافرتی چیده بودند. می خواست اونا رو برداره که شامپو از دستش لیز خورد و یکی پس از دیگری شامپوها افتادند. فروشنده که یه پیرمرد بود با عصبانیت اومد سمت من و گفت«برو کنار ببینم برو کنار ببینم»...
-
عید سادات
11 آذر 1388 19:16
سلام... همونطوری که مت حدس زده بود. ۱شنبه عید سادات است و من هم یکی از سادات هستم .
-
راهنمایی برای سوال
9 آذر 1388 19:10
سلام ... ۱ راهنمایی و اونم این که به عید غدیر مربوطه
-
یک سوال
7 آذر 1388 00:03
سلام می دونید ۱شنبه هفته بعد چه روزیه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ اینو میدونم که عید غدیره به جز این. تا ۳شنبه وقت دارید حدس بزنید.
-
عید قربان مبارک
6 آذر 1388 23:57
عید قربان مبارک
-
تقلی در میان ترم
5 آذر 1388 12:24
سلام بعد از یه وقفه ی نسبتا زیاد آپ شدم هفته ای که گذشت دو تا امتحان سخت داشتیم.نظریه و مهندسی نرم2. اولی رو خونده بودم و دومی رو از 6فصل 1فصل خونده بودم نظریه رو تقریبا خوب دادم، اما سر نرم افزار پسرای کلاس اومدن و گفتن: استاد نمی ذاره تقلب کنیم بهتره بی خیال نمره میان ترم شیم. منم با اعتماد به نفس خیلی بالا گفتم: نه...
-
شهادت مظلومانه جوانترین شمع هدایت و نهمین بحر کرامت، تسلیت
27 آبان 1388 12:42
امام محمد تقی علیهالسلام: بدان که از دید خداوند پنهان نیستی پس بنگر که چگونه هستی! یا جواد الائمه چون بخود نگریستم جز بی حیائی و بی شرمی در برابر ارباب خودم ندیدم امشب دعایم کن تا دیگر باگناهانم دل فرزندت مهدی را نشکنم.
-
از پله افتادن
16 آبان 1388 13:06
روز یکشنبه بود و من و مت هم کلاس نظریه زبان ها داشتیم.شب قبلش به یکی از دوستام زنگیده بودم و قرار گذاشته بودیم که صبح زود بریم تا رفع اشکال کنیم . بعد از رفع اشکال ، با مت داشتیم از پله ها میومدیم پایین تا بریم پرینت انتخاب واحدمون و بدیم آموزش.سالن هم پر بود از دانشجو. سه تا پله مونده بود که نمیدونم چی شد رو پله ها...
-
شرمنده ، ببخشید
16 آبان 1388 12:57
سلام دلیل دیر کردنم به خاطر این بود که تلفن های یه سری با اینکه پول تلفنو پرداخته بودیم قطع بود.
-
میلاد امام رضا (ع) مبارک
7 آبان 1388 11:49
از عرش سلام سرمدی آوردند آیینهی حُسن سرمدی آوردند با آمدن رضا(ع) از باغ بهشت یک دسته گل محمدی آوردند
-
میلاد حضرت معصومه و روز دختر مبارک
28 مهر 1388 10:17
کویر براى حضورت نورانى مىشود وپنجرههابه شوق رویت، نیمه شبى رابه سوى خورشید باز نمىشوند. کوچه پس کوچه هاى قم به یمن حضورت نورانى مىشوند و سروهاى آزاد به احترامت قیام مىکنند.
-
شهادت امام صادق تسلیت باد
22 مهر 1388 11:22
چگونه مویه نکنم؟! در سوگ مولایی که عظمت نامش، آسمان را به تواضع وامیدارد! چگونه به این اشکهای ناقابل بسنده کنم، که وسعت مصیبتت، فراتر از ادراک خاکیِ ما ناسوتیان است! صدای گریه میآید! ... صدای ضجه فرشتگان! بقیع، امشب دوباره، در خاک تو خورشیدی خواهد دمید و ستارهای به آسمان خواهد شتافت!
-
نحوه ی جدید نوشتن
18 مهر 1388 11:13
سلام ... امروز یکی از دوستان در مورد جای بد خرسکا گفته بودن و من خودمم با ایشون موافقم بنابراین سعی میکنم از این به بعد نوشته هامو طوری تنظیم کننم که مشکلی پیش نیاد
-
عروسی فریبا
17 مهر 1388 22:38
سوم دبیرستان بودم، عروسی یکی از هم کلاسی هام بود. جز یکبار که برای نامزدیش رفته بودم دیگه خونشون نرفته بودم، همه دوستا دعوت بودیم. من و یکی از دوستام با ماشین داداشم رفتیم. وقتی که رسیدیم رفتیم تو اتاق پرو و آماده شدیم. خیلی تعجب کردیم نه مامانش،نه خاهراش، نه دوستای دیگمون، هیچکی نبود. بقیه هم یه جوری نگامون می کردن....
-
صدای اذان در کلاس
17 مهر 1388 22:34
چند روز پیش کلاس نظریه زبان ها و ماشین ها داشتیم استاد داشت درس می داد که صدای مرحوم موذن زاده از بلندگوهای کلاس پخش شد. استاد بی خیال صدا، درس می داد تا اینکه تسلیم شد و گفت: برید آن تراک. اومدیم که بلند شیم بلندگوها خاموش شد و استاد ادامه داد و ما هم همه سر جامون نشستیم.
-
کوتاهی مو MAT
2 مهر 1388 22:20
سلام دیروز مت زنگید خونمون. بعد از اینکه کلی با هم حرف زدیم اتفاقی که براش افتاده بود رو برام تعریف کرد اما اتفاقه: مت چون وقت و حوصله ی آرایشگاه رفتن و نداشته تصمیم می گیره موهاشو خودش کوتاه کنه (البته چتری هاشو) قیچی رو بر می داره و موهاشو تا جایی که می تونسته می کشه و قیچی رو میزنه و ... موهاش مثل پسرا کوتاه کوتاه...